برخورد امام علی با مفسدان اقتصادی
اختلاس در زمان امام علی
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، به عنوان الگوی مسلمانان جهان و به ویژه دولت مردان کشورهای اسلامی مبارزه با مفاسد اقتصادی و گرایش به سمت بیبندوباری در امور مالی و مسائل بیتالمال، را از جمله اوّلین خطوط برنامهی خود در دوران حکومتش تعریف کرده بود.
فساد اقتصادی پدیدهای همزاد حکومت است. یعنی از زمانی که فعالیتهای بشر شکل گرفت، فساد نیز همچون جزء لاینفکی از متن حکومت ظهور کرده است.
رواج فساد اداری و اقتصادی در یک جامعه باعث بی اعتمادی به نظام سیاسی، پایمال شدن حقوق افراد جامعه،افزایش فقر، کاهش سرمایه گذاری، بهره مندی نابرابر از فرصت ها، تضعیف فرهنگ کار و نوآوری، ایجاد و افزایش بی عدالتی می گردد. در سایه فساد اقتصادی، فرایند پیشرفت و توسعه زیان می بیند و بسیاری از متغیرهای اقتصادی همچون تورم، بیکاری و ..... از این پدیده تاثیر می پذیرند. لذا مبارزه با فساد به ویژه در میان کارگزاران حکومتی، و برقرار عدالت اجتماعی یکی از اولویتهای کاری دولت ها است.
از این رو حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، به عنوان الگوی مسلمانان جهان و به ویژه دولت مردان کشورهای اسلامی مبارزه با مفاسد اقتصادی و گرایش به سمت بیبندوباری در امور مالی و مسائل بیتالمال، را از جمله اوّلین خطوط برنامهی خود در دوران حکومتش تعریف کرده بود.
ایشان ضمن تلاش جهت پیشگیری از به وجود آمدن فساد اقتصادی در جامعه،به شیوه های مختلفی با این معضل اساسی برخورد می کردند.
در زمان عثمان بسیاری از کارگزاران حکومت از میان افراد فاقد صلاحیت انتخاب شدند و همین امر آن چنان دستگاه حکومتی را به فساد و تباهی کشیدند که فریاد اعتراض مردم بلند شد.
امیر المؤمنان حضرت علی علیه السّلام پس از بیست و پنج سال خانه نشینی پس از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیهوآله، با اقبال عمومی و اصرار بیش از حد مردم،حکومت و رهبری جامعه اسلامی بر عهده گرفت و با انبوهی از این گونه مفاسد و انحرافات در سیستم اداری و حکومتی مواجه شد؛ بنابراین آن حضرت برخرود با مفاسد اداری و اقتصادی را از نخستین روزهای خلافت و حکومت آغاز کرد؛ کارگزاران فاسد و نالایق را از کار برکنار کرد و اموال غارت شده ی بیت المال را بازگرداند.
گذر زمان باطل را به حق تبدیل نمیکند
هیچکس امتیاز ویژه ای در بهره برداری از بیت المال ندارد
ایشان در مقابل فساد اقتصادی موجود در حکومت، بهشدت ایستادگی کرد؛ حضرت در ابتدا فرمود که بیتالمال باید بهصورت مساوی میان مسلمین تقسیم شود و آن کسانی که عثمان به آنها حاتمبخشی کرده است، باید اموال را به بیتالمال بازگردانند. اینجا بود که بخشی از مفسدان اقتصادی بزرگ (که از خاندان اموی بودند)، گفتند: آنچه در گذشته از بیتالمال گرفتهایم سر جای خود باقی بماند و از این پس طبق روال خود با ما برخورد کن. اما حضرت فرمودند اگر اموالی که گرفتهاید به ناحق بوده است، گذر زمان باطل را به حق تبدیل نمیکند و اگر این ثروت بهجای اصلی خود بازنگردد، همچنان اثر سوء خود را در جامعه باقی میگذارد.
امام علیه السّلام در دومین روز خلافت با صراحت به بخشی از سیاست اصلاحی خویش اشاره می کند و می فرماید:
الا ان کل قطیعة اقطعها عثمان،و کل مال اعطاه من مال اللّه فهو مردود فی بیت المال،
فان الحق القدیم لا یبطله شیی ء،و لو وجدته و قد تزوّج به النساء و فرق به البلدان،
لرددته الی حاله،فان فی العلد سعة و من ضاق عنه العدل فالجور عنه اضیق
بدانید هر زمینی را که عثمان بخشید و هر ثروتی را که از اموال خداوندی هدیه کرد،به بیت المال باز می گردد؛چرا که حقوق گذشته را چیزی از میان نبردو اگر این ثروت ها را بیابم در حالی که مهریه ی زنان شده یا در شهرها توزیع شده باشد، به جایگاهش باز گردانم،چرا که عدالت را گشایشی است و هر آن کس که عدالت برایش تنگ باشد،ستم بر او تنگ تر خواهد بود»
امام علیه السّلام در همین روز تأکید کرد که در بهره برداری از اموال عمومی،به هیچ کس امتیاز ویژه ای نخواهد داد و آنان که از طریق غصب اموال عمومی،ملک،آب،اسب های عالی و کنیزکان زیبا فراهم آورده اند،بدانند که علی همه ی آنها را مصادره خواهد کرد و به بیت المال باز خواهد گرداند.
جنگ جمل، با انگیزههای اقتصادی بر حضرت علی (ع) تحمیل شد
حضرت عدالت اقتصادی را با دو راهکار اصلی پیش گرفتند. اول اینکه بیتالمال باید عادلانه و به مساوات بین مردم تقسیم شود و دوم اینکه آنهایی که در گذشته از بیتالمال ثروتی به دست آوردهاند، باید آن را بازگردانند. همین دو موضوع، مخالفتهای فراوانی ایجاد کرد که حضرت در مقابل آنها مقاومت کردند. جنگ به راه انداختند، اما حضرت موضع خودشان را تغییر ندادند.
زمانی که طلحه و زبیر نسبت به سهم سهدرهمی خود از بیتالمال معترض شدند و حضرت نیز آنها را با پاسخهای خود مجاب کرد، و زیر بار درخواست های آنان نرفت در نهایت همین عامل، موضوعی شد برای مقابلهی بسیاری از خواص با حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام. می توان گفت یکی از انگیزههای اصلی جنگ جمل، مسائل اقتصادی بوده است همانطور که ریزش خواص اصحاب رسول خدا به دلیل روی آوردن آنها به دنیا بوده است.
برخورد منطقی و عقلانی با مفاسد اقتصادی
حضرت علی علیه السلام، یک نظام اولویتبندی داشتند. بدینمعنا که تاحدی این قضایا را پیگیری میکردند که اصل نظام اقتصادی به خطر نیفتد و هرگاه چنین احتمالی میدادند، سکوت میکردند. برای مثال، در جنگ صفین، عدهای از اصحاب به ایشان گفتند که با دشمن پیمان آتشبس موقت ببندند و مذاکره کنند تا مشخص شود حق با چه کسی است. حضرت در اینجا جنگ را متوقف کردند؛ چراکه میدانستند اگر این کار را نکنند، لشکر از هم فرومیپاشد و معاویه فوراً مسلط میشود. در این مورد به مصلحت ندانستند که جنگ صفین (که یکی از ریشههای اصلی آن مبارزه با مفاسد اقتصادی بود) را ادامه دهند. مقابلهی حضرت با مفاسد اقتصادی، دارای منطق و عقلانیت بود.
مقابله با فساد با انتصاب افراد شایسته
از سیرهی حضرت اینگونه متوجه میشویم که ایشان، هم به تعهد افراد و هم به تخصص آنها توجه داشتند و برای هرکدام، یک حد نصاب قائل بود. در مواقعی که یک فرد تعهد قابل توجهی داشت، اما تخصص کافی نداشت، حضرت از انتصاب آن خودداری میکردند و در مقابل، زمانی که فرد توانایی و تخصص قابل توجهی داشت، اما تعهد مدنظر را نداشت، او را هم منصوب نمیکردند.
برای نمونه، پیشنهاد دادند حکومت یمن و بحرین را به طلحه و زبیر (که افرادی توانمند بودند) بدهند که حضرت قبول نکردند و گفتند شما دو نفر مشاور من باشید بهتر است. همچنین حضرت از ورود چهرههای جدید به مناسب حکومتی ترسی نداشتند. از طرفی دیگر، در برکناری افراد نامناسب نیز کوتاهی نمیکردند و در ابتدای رسیدن به حکومت، در یک بخشنامه، تمام امویان را عزل کردند و ملاحظهای به خرج ندادند و فرمودند: «حاکم من، بازوی من است و من افراد گمراه را بهعنوان بازوی خود قرار نمیدهم.»
البته همهی این موضوعات همراه با مصلحتاندیشی بود و اینگونه نبود که تصور کنیم حضرت بیگدار به آب میزدند. برای مثال، با آنکه ابوموسی اشعری را برای حکومت کوفه مناسب نمیدانستند، با اصرار مالک، این کار را انجام دادند. بعد از مدتی که جنگ جمل به راه افتاد، مالک از ابوموسی تقاضای نیرو کرد، اما ابوموسی مردم را از شرکت در جنگ منع کرد و گفت رسول خدا نسبت به چنین فتنهای هشدار داده بود و نباید در آن شرکت کرد. بنابراین حضرت بلافاصله پس از دیدن ضعف در افراد، نسبت به عزل آنها اقدام نمیکردند، بلکه با برآورد نتایج، دست به اقدام میزدند.
برخورد قاطعانه با خیانت کارگزاران
حضرت علی(ع) نسبت به رفتار و اعمال کارگزاران نظام اسلامی حساسیت ویژه ای داشت و به طور کامل بر آنها نظارت داشت تا آنها از صراط مستقیم گمراه نگردند.
حضرت به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان، در مورد استفاده ناروا از بیتالمال هشدار داده و بیتالمال را مال خدا میداند و میفرماید: «همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن توست... در دست تو اموالی از ثروتهای خدای بزرگ و عزیز است و تو خزانهدار آنی».
حضرت در نامه به زیاد بن ابیه، جانشین فرماندار بصره، راجع به خیانت به بیت المال هشدار می دهد و می فرماید: « همانا من، به راستى به خدا سوگند مى خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومى خیانت کردى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینه عیال، در مانده و خوار و سرگردان شوى».
در نکوهش یکی از فرمانداران که از بیت المال سوء استفاده کرده بود فرمودند: «دشمنت بى پدر باد، گویا میراث پدر و مادرت را به خانه مى برى! سبحان اللّه! آیا به معاد ایمان ندارى و از حسابرسى دقیق قیامت نمى ترسى؟ اى کسى که در نزد ما از خردمندان به شمار مى آمدى! چگونه نوشیدن و خوردن را بر خود گوارا کردى در حالى که مى دانى حرام مى خورى! و حرام مى نوشى! چگونه با اموال یتیمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، کنیزان مى خرى و با زنان ازدواج مى کنى؟ که خدا این اموال را به آنان وا گذاشته و این شهرها را به دست ایشان امن فرموده است. پس، از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنین نکنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم کرد که نزد خدا عذر خواه من باشد و با شمشیرى تو را مى زنم که به هر کس زدم وارد دوزخ گردید. سوگند به خدا اگر حسن و حسین چنان مى کردند که تو انجام دادى، از من روى خوش نمى دیدند و به آرزو نمى رسیدند تا آن که حق را از آنان باز پس ستانم و باطلى را که به دستم پدید آمده نابود سازم».
برخورد یکسان با مردم و نزدیکان
بدون شک یکی از اصول گرانبها در مکتب امیر مومنان این می باشد که ایشان برای مبارزه با فساد تمایزی بین نزدیکان و دیگران نمی گذاشت. ایشان اصول اسلامی را یکسان و بدون گذشت بر تمام افراد جامعه اجرا می نمود. حضرت رفتار با برادرش را که خواهان سهم بیشتری از بیت المال شده بود این گونه توضیح می دهد:
« به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده بود و از من درخواست داشت یک من از گندم های بیت المال را به او ببخشم.... چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت که دین خود را به او واگذار می کنم و از راه عادلانه خود دست برمی دارم. روزی آهنی را گداخته به جسمش نزدیک کردم...، چون بیمار از درد فریاد زد... به او گفتم... از حرارت آهنی می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است».
مقابله با رشوه
امام علی(ع) در این باره می فرماید: « همانا ملتهای پیش از شما به هلاکت رسیدند به آن جهت که حق مردم را نپرداختند، پس دنیا را با رشوه دادن بدست آوردند و مردم را به راه باطل بردند و آنان اطاعت کردند».
دقت در انتخاب قاضی
دستگاه قضایی سالم و آبرومند در حفظ حکومت قانون نقش ویژه ای برعهده دارد و با مبارزه جدی با فساد اداری و اقتصادی تاثیر مهمی بر جلب اعتماد مردم و ایجاد اطمینان به نظام سیاسی بازی می کند.
امام در نامه خطاب به مالک اشتر می فرمایند «... از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب کن، کسانى که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نکند و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه کن کند و در شناخت مطالب با تحقیقى اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد و در مراجعه پیاپى شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر و پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، کسى که ستایش فراوان او را فریب ندهد و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنین کسانى بسیار اندکند.
پس از انتخاب قاضى، هر چه بیشتر در قضاوت هاى او بیندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهاى او بر طرف گردد و به مردم نیازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار که نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. در دستوراتى که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود که با نام دین به هوا پرستى پرداخته، و دنیاى خود را به دست مى آوردند».
.
از آن جایی که نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای ارزش های اسلامی و فقه شیعی شکل گرفته است، امید است کارگزاران و مسئولان اهتمام ویژه ای به آموزه های کتاب نهج البلاغه داشته باشند و به کارگیری این اصول را همیشه سرلوحه اعمال و رفتار خود قرار دهند.
دستورالعمل امام علی(ع) برای برخورد با یک مفسد اقتصادی
در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که “ابن هرمه” مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیه السلام پس از اطلاع، به فرماندار خود در اهواز چنین خطاب فرمودند:
” هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن، و به زندانش بیفکن و آبرویش را بریز، و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من _علی_چنین عقوبتی برای او معین کرده ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی، که نزد خدا خوار می شوی، و من به زشت ترین صورت ممکن تو را از کار بر کنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد.
و چون روز جمعه رسید، او را از زندان درآور و ۳۵ تازیانه به او بزن و او را در بازار بگردان. و هر کس گواهی آورد که ابن هرمه از او چیزی گرفته است، او را با گواه قسم بده، و مبلغ را از مال ابن هرمه بردار و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سر افکنده و بی آبرو به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند بگذار، و تنها برای نماز باز کن و فقط اگر کسی برایش خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک یا زیر اندازی آورد به او برسان.
مگذار ملاقاتی داشته باشد، تا مبادا راه پاسخگویی به محاکمه را به او یاد دهند و به آزاد شدن از زندان امیدوارش سازند. و اگر دانستی که کسی چیزی(عذری) به او آموخته است که به مسلمانی زیانی می رساند، او را نیز تازیانه بزن و زندانی کن تا توبه کند.
شب ها زندانیان را به فضای باز بیاور تا تفریح کنند، جز ابن هرمه! مگر بترسی که بمیرد، در این صورت او را نیز به حیاط زندان بیاور و اگر دیدی هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از ۳۰ روز، ۳۵ تازیانه دیگر- به جز ۳۵ تازیانه نخستین- به او بزن. و برای من بنویس که درباره بازار(و نظارت بر آن) چه کردی، و پس از این خائن، چه کسی را برگزیدی، در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را نیز قطع کن ”
دعائم الاسلام ۵۳۳-۵۳۲ / الحیاه ۴۱۰-۴۰۹
برخورد قاطعانه حضرت علی(ع) با وابستگان خود
در زمانی که دختر بزرگوار حضرت علی(ع) به مناسبت جشن عید قربان گردنبندی از بیت المال به عاریه گرفته بود، این امام بزرگوار خطاب به خزانه دار خود فرمودند: اگر دختر من این گردنبند را به عاریه مضمونه نمى گرفت، نخستین زن هاشمیه اى بود که دست او را به عنوان دزد مى بریدم.
این سخن به گوش دختر آن حضرت رسید پس به نزد پدر آمده و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! من دختر شما و پاره تن شما هستم. چه کسى از من شایسته تر به استفاده از این گردنبند بود؟
حضرت فرمود: دخترم! انسان نباید به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل، پاى از دایره حق بیرون بگذارد. آیا همه زنان مهاجر که با تو یکسانند، در این عید به مانند چنین گردن بند خود را زینت داده اند تا تو هم خواسته باشى در ردیف آنها قرار گرفته و از ایشان کمتر نباشى؟
دزدی از یک شخص بهتر از دستبرد به بیت المال است
شبی عقیل به عنوان مهمان بر آن حضرت در کوفه وارد شد. حضرت مقدم برادر را گرامی شمرد و احترام کرد. امام حسن (ع) به اشاره پدرش یک پیراهن و یک ردا، از مال خودش به عقیل اهدا کرد. هوا گرم بود، علی و عقیل روی بام دارالاماره کوفه نشسته بودند.
عقیل انتظار سفره رنگینی داشت، بر خلاف انتظارش غذای ساده ای بیش نبود. بعد عقیل حاجت خود را اظهار کرد و گفت: زودتر باید به خانه ام برگردم و خیلی مقروضم، آمده ام شما دستور بدهید قرض من را بدهند. فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صد هزار درهم. فرمود: چقدر زیاد! بعد فرمود: متأسفم که اینقدر تمکن ندارم که همه قرضهای تو را بدهم ولی همینکه موقع حقوق و تقسیم سهمیه ها شد من از سهم خودم تا آن اندازه ای که مقدور است، خواهم داد.
عقیل گفت: سهم تو که چیزی نیست، چقدرش را میخواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی، دستور بده از بیت المال بدهند. فرمود: بیت المال که ملک شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمیتوانم از بیت المال به تو بدهم. بعد که دید عقیل خیلی سماجت میکند از همان پشت بام که به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده میشد به صندوقها اشاره کرد و فرمود: من یک پیشنهاد به تو میکنم که اگر عمل کنی همه قرضها را میدهی و آن اینکه این مردم تدریجا به خانه ها میروند و اینجا خلوت میشود و صندوقهاشان که پر از درهم و دینار است اینجا هست، همینکه خلوت شد برو و این صندوقها را خالی کن و قرض هایت را بده.
عقیل گفت: برادر جان سر به سر من میگذاری، به من پیشنهاد دزدی میکنی، مگر من دزدم که بروم مال مردم بیچاره ای را که راحت در خانه های خود خوابیده اند بزنم؟! فرمود: چه فرق میکند که از بیت المال به ناحق بگیری و یا این صندوقها را بزنی، هر دو دزدی است. بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو میکنم، در این نزدیکی کوفه شهر قدیمی حیره است و مرکز بازرگانان و ثروتمندان عمده ای است، شبانه دو نفری میرویم و بر یکی از آنها شبیخون میزنیم. عقیل گفت: برادر جان من از بیت المال مسلمین کمک میخواهم و تو این حرف ها را به من میزنی؟! فرمود: اتفاقا اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر است از این که مال صدها هزار نفر را بدزدی. چطور است که ربودن مال یک نفر اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست؟
بوسیدن دست کارگر توسط پیامبر اسلام(ص)
انس بن مالک گوید هنگامی که رسول خدا (ص) از جنگ تبوک بازگشت ، سَعد انصارى به پیشواز وى آمد .پیامبر پس از آن که دست او را فشرد ، به وى فرمود:به چه سبب دستانت این گونه سخت و زبر شده است؟» گفت: اى رسول خدا! بیل می زنم و طناب می کشم و خرج زندگی خانواده ام مى کنم . پس رسول خدا(ص) دست وى را بوسید و فرمود: این دستى است که هرگز آتش به آن نمى رسد.
برخورد علی(ع) با کارگزاران متخلف
یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (ع) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است. زیرا همان گونه که رسول خدا(ص) در باره اش فرموده اند: او در اجراى حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نيست در اینجا به چند نمونه از برخورد قاطع امام (ع) می پردازیم:
در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«...اگر يكي از آنان دست به خيانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خيانت را تأييد كردند، به همين مقدار گواهي قناعت كرده، او را با تازيانه كيفر كن، و آنچه را كه از اموال در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خوار دار و خيانت كار بشمار و قلاده بدنامي به گردنش بيفكن.»
هنگامى كه امیر مومنان علی علیه السلام از خيانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى كه نامه ام به دستت رسيد، فورا ابن هرمه را از مسئوليت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى كن و همه را از اين كار با خبر نما تا اگر شكايتى دارند، بگويند. اين حكم را به همه كارمندان زير دستت ، گزارش كن تا نظر مرا بدانند. در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاك خواهى شد و من هم به بدترين وجه تو را از كار بركنار مى كنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى .
اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج كن و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپايش زنجير بزن ، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى و يا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموزد و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مى بيند آن كس را مى زنى و زندانى مى كنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه را، مگر آن كه براى جانش ، بيمناك باشى كه در اين صورت او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوقش را قطع كن.
همان طور که ملاحظه می شود ، علی علیه السلام ، بر خلاف زندانیان دیگر که افرادی عادی بوده اند ، بر کارگزار متخلف خود محدودیت هایی جدی حتی در زندان اعمال می کند زیرا وقتی مسوولان نظام به حقوق مردم تعدی می کنند ، تنها یک مجرم معمولی نیستند بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شده اند و باید به گونه ای مجازات شوند که دیگر مسوولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.
در موردی دیگر يكى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال اين مردم را به سويشان بازگردان، كه اگر چنين نكنى و خداوند مرا بر تو چيره سازد، با تو كارى خواهم كرد كه نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشيرم كه هر كس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر كارى را كه تو كردى حسن و حسين كرده بودند، از من نرمشى نمى ديدند، و به مرادى نمى رسيدند، تا آن كه حق را از آنان بازگيرم، و باطلى را كه از ستم آن دو پديد آمده، نابود سازم
حضرت علی ، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند ، حواسشان به کاهلی انان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت.امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: ... به من خبر رسيده كه تو بیشتر اوقات، كار خود را رها کرده ،به شكار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بيرون می روى. سوگند مىخورم كه اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد ؛ پس به محض اینکه نامه ام راخواندی،به سوی من شتاب کن والسلام.
امام بر آن بود که کارگزار نظام اسلامی باید در همه شوون ، الگو باشد و اگر کسی در نظام اسلامی خواهان پست حکومتی است ، حتی در زندگی شخصی اش نیز باید ارزش ها را رعایت کند .
قعقاع بن شور فرماندار شهر کسکر از سوی دولت علوی(ع) بود .او علاوه بر تخلفاتی که داشت ، با زنی ازدواج کرد که مهریه اش را بر خلاف سنت نبوی (ص) صدهزار درهم قرار داد -که چنین مبلغی گزاف از سوی کارگزار دولتی بسیار شگفت آور بود و حیرت و ناراحتی مردمان را به دنبال داشت- قعقاع پس از آنکه فهمید که حضرت(ع) از کارهای خلافش آگاه شده و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، به سوی شام گریخت
تجملگرایی مقامات نظام نیز از مسائلی بود حضرت علی بدان حساس بودند. پس از آنکه عثمان بن حنیف فرماندار بصره از ارزشها فاصله گرفته و به اشراف و سفره رنگینشان روی آورده بود و از طبقات محروم دور ماند امام(ع) نامه توبیخ آمیز به وی می نویسد تاعبرت همه قرارگیرد: اى پسر حُنيف ، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه داران بصره ، تو را به مهمانى خويش فراخواند و تو به سرعت به سوىش شتافتى ، خوردني هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو مى نهادند، گمان نمى كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان باستم محروم شده ، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، انديشه كن در كجايى؟و بر سر كدام سفره مى خورى؟
این تذکر حضرت علی(ع) ناظر به این نکته بود که صاحبان ثروت و موقعیت ، با نزدیک شدن به مقامات دولتی و مهمانی دادن و دوستی با آنان ، عمدتاً به فکر ایجاد کانال هایی برای بهره مندی های خاص هستند و مسوولان باید حواس شان به این امرو باشد.
حضرت همچنین بعد از این که گزارش هایی مبنی بر سوء استفاده یکی از کارگزاران نظام را دریافت کرد ، فوراً از او خواست صورت حساب کارهایش را دقیقاً گزارش کند تا رسیدگی شود: " از تو به من خبر رسيده است كه اگر چنان کرده باشی، پرور دگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرماني و در امانت خود خيانت كرده اي . به من خبر رسيده كه كشت زمين ها را برداشته و آنچه را مي توانستي گرفته و آن چه در اختيار داشتي به خيانت خورده اي . پس هر چه زودترحساب اموال را براي من بفرست و بدان كه حسابرسي خداوند ازحسابرسي مردم سخت تر است. "
امیر مومنان (ع) طی نامه ای به یکی از کار گزارن خود به نام مصقلة بن هبیره شیبانی که بیت المال را بین بستگان خود تقسیم کرده بود،وی را یه شدت مورد نکوهش قرار داد: گزارشى از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشى ، خداى خود را به خشم آوردى ، و امام خويش را نافرمانى كردى ، خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده ، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده ، به اَعرابى كه خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، مى بخشى!به خدايى كه دانه را شكافت ، و پديده ها را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده ، و منزلت تو سبك گرديده است ، پس حق پروردگارت را سبك مشمار، و دنياى خود را با نابودى دين آباد نكن ، كه زيانكارترين انسانى ، آگاه باش ، حق مسلمانانى كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوى است ، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند
همچنین امیر مومنان علی(ع) از تخلفات قضات هم نمی گذشتند. پس از اینکه شریح قاضی قضاوتی كرده بود و حضرت(ع) آن را درست نمى دانست، فرمود: به خدا سوگند تو را دو ماه به شهر بانقيا تبعيد مى كنم تا ميان يهوديان قضاوت كنى
در این میان ، افراد سرشناس متخلفی هم بودند که آوازه نامشان باعث نمی شد علی علیه السلام آنان را مصون از تعقیب بدانند. به عنوان مثال نجاشی شاعر،که دارای موقیعت اجتماعی و فرهنگی رفیعی بود و اشعار و قصايدش در تقویت روحيه سپاه اميرمؤمنان(ع) در نبرد صفين بسیار موثر بود. او درماه مبارک رمضان مرتکب شرب خمر شده بود و حضرت بر او اجرای حکم کرد و از سرزنش دیگران باکی نداشت. سرانجام وی به سبب قتل عمد[12] از ترس عدالت علی(ع) به معاویه پیوست.
همه این ها نشان می دهد که حضرت علی (ع) معتقد بودند ناهنجاریهای برخی از کارگزاران سبب می شود مردم نسبت به دولتمردان و حاکمان بدبین شده، و اعتمادشان را به آنان از دست بدهند و مسلم است که بی اعتمادی مردم نسبت عنوان عنصر تهدیدکننده حکومت به شمار می آید.
حضرت علی علیه السلام ، هرگز در صدد لاپوشانی و کتمان جرم ها و تخلفات مسوولان نظام نبودند و هیچگاه بر این باور نشدند که اگر جرم مسوولی عیان و اثبات شود و مجازات گردد ، مردم بدبین می شوند و آب به آسیاب دشمن می ریزد؛ بلکه برعکس دوام و قوام حکومت و جامعه را در اجرای شدید عدالت و مجازات مسوولان گناهکار می دانستند.
نکته قابل توجه این که يكى از ويژگيهاى حكومت جهانى امام زمان(ع) كه در روايت بدان اشاره شده،برخورد شديد با متخلفان حکومتی است.
در سیره حکومتی علی علیه السلام ، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام ، از آفات آن به حساب می آید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط می کشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند.